شنبه، مرداد ۱۰

به سبز جاودان من



وطن٬وطن

نظر فکن به من که من

به هر کجا٬غریب وار٬

که زیر آسمان دیگری غنوده ام

همیشه با تو بوده ام

همیشه با تو بوده ام


اگر که حال پرسی ام

تو نیک می شناسی ام

من از درون قصه ها و غصه ها بر آمدم:

حکایت هزار شاه با گدا

حدیث عشق ناتمام آن شبان

به دختر سیاه چشم کدخدا

ز پشت دود کشت های سوخته

درون کومه ی سیاه

ز پیش شعله های کوره ها وکارگاه

تنم ز رنج٬عطر وبو گرفته است

رخم به سیلی زمانه خو گرفته است

اگر چه در نگاه اعتنای کس نبوده ام

یکی ز چهره های بی شمار توده ام


چه غمگنانه سال ها

که بال ها

زدم به روی بحر بی کناره ات

که در خروش آمدی

به جنب و جوش آمدی


به اوج رفت موج های تو

که یاد باد اوج های تو!


در آن میان که جز خطر نبود

مرا به تخته پاره ها نظر نبود

نبودم از کسان که رنگ و آب دل ربودشان

به گودهای هول

بسی صدف گشوده ام

گهر ز کام مرگ در ربوده ام


بدان امید تا که تو

دهان و دست را رها کنی

دری ز عشق بر بهشت این زمین دل فسرده وا کنی

به بند مانده ام

شکنجه دیده ام

سپیده٬ هر سپیده جان سپرده ام

هزار تهمت و دروغ وناروا شنوده ام


اگر تو پوششی پلید یافتی

ستایش من از پلید پیرهن نبود

نه جامه ٬جان پاک انقلاب را ستوده ام


کنون اگر که خنجری میان کتف خسته ام

اگر که ایستاده ام

و یا ز پا فتاده ام

برای تو٬ به راه تو شکسته ام

اگر میان سنگ های آسیا

چو دانه های سوده ام

ولی هنوز گندمم


غذا و قوت مردمم

همانم آن یگانه ای که بوده ام


سپاه عشق در پی است

شرار و شور کارساز با وی است

دریچه های قلب باز کن

سرود شب شکاف آن ز چار سوی این جهان

کنون به گوش می رسد

من این سرود ناشنیده را

به خون خود سروده ام


نبود و بود برزگر را چه باک

اگر بر آید از زمین

هر آنچ او به سالیان

فشانده یا نشانده است


وطن!وطن!

تو سبز جاودان بمان که من

پرنده ای مهاجرم که از فراز باغ با صفای تو

به دور دست مه گرفته پر گشوده ام


سیاوش کسرایی

برای دانلود با صدای همایون شجریان اینجا را کلیک کنید

۱۳ نظر:

عمو اروند گفت...

عجب همدلی اینترنتی! داشتم شعری که نوشته بودی می‌خواندم که جی‌میل خبر از رسیدن پیامی داد و آن پیام نظر تو بود در پای آخرین نوشته‌ام.
این شعر کسرایی را نخوانده بودم. ممنون!

shazde khanum گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
shazde khanum گفت...

akh... man chi kar kardam? mikhastam ghablie ro khususi behet bedam ha... to ro khoda zudi pakesh kon :(

دیناخانومی گفت...

سلام
خیلی شعرش قشنگه! قشنگ خون ادم به جوش میاد از شدت عرق ملی!
پگاه جون قرار بود کامل توضیح بدی چه حسی داری دیگه!

ناشناس گفت...

شعر زیبایی بود.
اگر من در غربت این شعر را می خواندم اقدام به خودکشی می کردم. خیلی غمین است.
استوانه
dammlife.persianblog.ir

بامداد راستین گفت...

به عمو اروند: خواهش میشه.

به شازده خانوم : حذفیدم

به دینا خانم : انچنان خونم به جوش اومد که دیدم زیاد توضیح بدم اشتباهه

به استواانه: دوست عزیز اگر دکمه ی آدرس اینترنتی/نام را فشار بدی راحت تر نیست؟

مصطفی گفت...

وطن!وطن!

تو سبز جاودان بمان که من

پرنده ای مهاجرم که از فراز باغ با صفای تو

به دور دست مه گرفته پر گشوده ام

مهرنوش گفت...

چقدر اين متن شعر با صداي استاد مچ ه ...

مرسي دانلودشو گذاشتي ..

نگفتي لينكم كردي ؟!

ممنون

باد صبا گفت...

سلام
شعر قشنگی بود.
این ماندن از آن ماندن ها نیست که به شخص خاصی بستگی داشته باشد.

باران گفت...

سلام. ببین یه روشی هست به اسم فریت کردن که میتونی قبل از پروازت به هر جا که باشه حتی استرالیا، بری فرودگاه خمینی و اونجا با بلیط اوکی شده و پاست میتونی هر چند کیلو بار که بخوای بفرستی. این بارهایی که می فرستی معمولا 2 یا 3 روز بعد از رسیدنت می رسه و باید بری فرودگاه مقصد تحویل بگیری. هزینه اش خیلی کمه. مثلا برای کشورهای اروپایی کیلویی 1200 تومانه. فقط مایعات نمی تونی ببری. بقیه چیزا اوکیه. راستی میتونی با فرودگاه تماس بگیری و بگی می خوام با قسمت فریت صحبت کنم اونا همه چیزو برات توضیح میدن.

مکانیکار گفت...

با ربط یا بی ربط یاد گلسرخی و محاکمه اش افتادم.
در مورد لینک ممنون. من هم همین کار رو می کنم.

نسیم گفت...

اگه نظری در مورد" آسفالت کردن دماوند" داری یه سر به من بزن.

نسیم گفت...

اگه نظری در مورد" آسفالت کردن دماوند" داری یه سر به من بزن.