این روزها واسه من از اون روزها شده، روزهایی که دلت پر میکشه واسه دورهم بودن ، واسه اینکه همه ی دوست هات دور هم جمع بشن و آهنگی را بخونن که همه بلدیم . از اون زمان هایی که گویا هیچ وقت بوجود نمیاد ، از اون زمان هایی که من و تو ما میشیم ، از اون روزهایی که....
حالا مهم نیست این لینک را واستون از یوتیوب گذاشتم که هرکدوم خوندید باهاش تکرار کنید چون همه از بریمش و او هم سال به سال معنای بیشتری پیدا میکنه،پس بخونیم باهم که شاید فرض محال من درست شه.
مرغ سحر ناله سر کن....
مشتاق تدریج تقلا
۴ روز قبل
۱۱ نظر:
فکر کنم از این جور آدمهای پایه، خیلی پیدا میشوند که با هم بشینید و یه شعر رو بلند هوار بکشید، یکیش خودم.(بد نیست که توی بیابونی جایی باشه که آلودگی صوتی ایجاد نکنه)
البته که من هنوز موفق نشدم لینک مذکور رو از youtube باز کنم. ولی باز سعی میکنم.
آهان، موفق شدم، آدرسش اینجوریه:
http://youtube.com/watch?v=T-tu3DDwiZI
من هم باهات خوندم . يور دريمز مي آل كام ترو
نميدونم املاي انگليسيش چطوره لابد ;-)
من را به گذشته برديد
با شما و مريمي خواندم ...
اين سياوشو می شناسيش؟ من مي شناسم :->
اول آدمو میبری تو حال و هوای دلتنگی هاش. بعد میبری تو حال و هوای مرغ سحر. بعد یادمون میاد تو کنسرت های آخرش این آهنگ ممنوع شده بود. بعد با هزار امید و آرزو کلیک میکنیم میبینیم میگه دیس ویدئو ایز نو لانگر اویلبل. اونوقت میگن چرا جوونا افسردگی گرفتند. چرا این گاو داره وبلاگشو میبنده؟ اعصاب نمیزارید که واسه آدم!
پ.ن بلبل پر بسته ز کنج قفس در آ...
مرغ سحر را خيلي دوست داره اخه ...
گرچه بارها شنیده ام ولی هر بار تأثیرگذارتر از قبل، آدمو از مشکلات خودش رها می کنه و یاد دردهای مردم و جامعه میندازه، ازونجا که اجرا در کنسرت همنوا با بم هست، فضا و دکور ناخودآگاه تو رو یاد دربدری بازماندگان زلرله بم میندازه و با خودت میگی کاش اونا هم ...
در هر صورت این بیت ابتهاج هنگام گوش دادن به این کار تو ذهنم مرور میشد:
خون می چکد ز ناله ی بلبل در این چمن
فریاد از تو گل که به هر خار، خو کنی
اين تصنيف جون ميده واسه جمعهاي گروهي و با هم خوندن!
:->
سلام
جالب بود دستتون درد نکنه.
موفق باشید.
من آین تصنیف رو خیلی دوست دارم ولی بعضی وقتها غمگین بودنشو نمی پسندم
گرچه باز نشد، اما ناله رو سر دادیم!
ارسال یک نظر