سه‌شنبه، فروردین ۱

برچهره گل نسیم نوروز خوش است


نوروز برهمه ی شما عزیزان پیروز. چه در میهن عزیزید و سرشار از شور و حال و چه چون ما در دوردست ها و پرتلاش برای ایجاد اندکی حس و حال عید. سالی پر از شادی ،  دوستی ، محبت ، موفقیت و سلامتی برای همه آرزومندم.

واین هم تجربه ی جدید من برای شیرینی عید که از مطبخ رویا دستورش را گرفتم.






۱۷ نظر:

رضا گفت...

سلام. سال نو مبارک. امیدوارم شب و روزهایی خوش و پر از روشنی داشته باشید. قیافه ی این شیرینی ها اعصاب آدم رو خرد میکنه از بس که خوشمزه به نظر میرسه و نشدنی که از مانیتور برشون داری بخوری!!! خوش باشین.

محمود گفت...

سال نوی شمام مبارک... امیدوارم سال بسیار خوب و پر از شادی داشته باشین

ناشناس گفت...

سلام .سال نو مبارک .امیدوارم سالی سرشار از سلامتی و شادی داشته باشین .
به شیرینی این شیرینی های خوشمزه .

فرهاد گفت...

سلام خانم .کاش میشد که مطالبتون رو از اول خوند شاید به درد ما از نظر مهاجرت بخوردو بتوانیم استفاده کنیم .اون خانم رو جدی نگیرید با یک هویت دروغین هر روز یک دروغ تحویل مردم میده و نکته اش اینه که خودش یادش میره چی گفته .حالا هم هر چی که قبلا سرهم کرده رو خصوصی میکنه .من پیداش کردم تو فیس بوک نه تحصیلات درست و حسابی داره نه هیچ کتابی تا حالا به اسمش چاپ شده وچون خانمم علاقمند بود باهاش آشنا بشه در موردش تحقیق کردم و فهمیدم یک کلاهبرداره که حتی برای خودش کامنت میذاره .به هر حال ازتون ممنونم و موفق باشید

بامداد راستین گفت...

به فرهاد: کدوم خانم !!!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

rina گفت...

سلام عزیزم.مطالبت رو تا حدودی خوندم.برام جالب بود.اما برای من مهم نیست تو من رو بشناسی.من اونشب یک لباس مشکی قلاب بافی پوشیده بودم که کار دست خودم بود .برای این که میخواهی ناشناس باقی بمونی برات ارزش قائلم چون حفظ حریم شخصی افراد برام اهمیت داره.روناک رو خیلی دوست دارم و به نظرم طرز فکرت شبیه روناک اومد.آفرین به تو که با این همه درس حوصله میکنی شیرینی هم بپزی.واقعا از آشنایی با شما خوشحال شدم.موفق باشی عزیزم و در پناه حق

rina گفت...

راستی عزیزم اگر دوست داری ادت کنم؟

rina گفت...

راستی عزیزم اگر دوست داری ادت کنم؟

بامداد راستین گفت...

به رینا:

من که یادم نمیمونه کی چی پوشیده ولی افرین به شما که هنرمندید.
و در مورد اد کردن خواهش می کنم. من هم شما را لینک می کنم

عمو اروند گفت...

زندگی ات بهاری باد!

بامداد راستین گفت...

فرهاد:

آها اوکی مرسی حواسم هست

بامداد راستین گفت...

ای بابا تو را خدا دعوا هاتون را اینجا نیارید. من این وسط چه کاره بیدم .....

مانی گفت...

امسال اتفاقاً داخل، حال و هوای عید نداشت. لااقل من ندیدم. شلوغی و گرونی و اینها بود اما اون شور و نشاط نوروز نه.
تو شنگولی؟ خوبی؟ کم می‌نویسی.

بامداد راستین گفت...

به مانی :

آره خوبم ولی خیلی سرم شلوغه. تو چطوری؟

مانی گفت...

بد نیستم؟!... آره بد نیستم!

رینا گفت...

روزت مبارک خانومی

محمود گفت...

یه مدتی بود اینجا نیومده بودم... چرا دیگه ننوشتین از عید به بعد؟؟؟؟