صدای سوت قطارزندگی می آید با عجله و شتابی به جلو . روزگاری فراموش ناشدنیست این ایام؛ با امید هایی بیشمار به جلو و نگاهانی افزون به گذشته ، سرت را برمی گردانی و خیره خیره می نگری جاده ی زندگی ات را .راهی که امیدت بیکرانیش را نوید می بخشد و تلاش ،بردباری وحوادث روزگار پیشین پیچ و خم و فراز و نشیبش را هویدا می سازد .این روزها پازل چمدانت را که تکمیل میکنی گویی پرده ی تئاتر زندگی کنار رفته و تمامی روزهای زندگی پیش رویت ظاهر می شود . کودکی و خاطرات بدون نگرانیش ، روزهایی که بیشترین نگرانیت بستنی و مداد رنگی بود و عشقت خانه ی مادر بزرگ و پدر بزرگ و چه آسان بود دسترسی به این آرزوها. روزهایی که زندگی به خانواده محدود بود و سپس خیلی که احساس بزرگی کردی به معلم و همشاگردی و درس و مشق و بازی و هنر و موسیقی و کتاب و کتاب و باز هم کتاب خلاصه میشد و بعدها دانشگاه و استاد و هم دانشگاهی هم افزون شد شاید. آری و گذشت و گدشت تا امروز که با همسفر مهربان زندگیت چمدان ها یکی پس از دیگری میبندی و پیش رویت جاده ات طویل تر میشود و آرزوهایت عظیم تر و طبیعتاً دلهره ات بیشتر.
عجیب سالی بود پارسال ، شهریور پیشین در سفری به بودروم،ما از بلاد گل و بلبل وخانواده ی دایی از آلمان پس از بیست و چهارسال برای اولین مرتبه دایی را ملاقات کردیم و گویی تفألی بود به زندگی من و شروع تغییرات اساسی ؛ چندی پس از بازگشت و جریانات ازدواج با آقای همسر به اتفاق این همسفر جدید زندگیم راهی آلمان شدیم . پس از بازگشت نوروزی زیبا گذشت و و سپس حوادث ایران که جزء جدایی ناپذیری از خاطرات همه ی ما ایرانیان است و اینک رهسپار آن سوی دنیا . سال شلوغ و متغیری بود ،نه؟
دلم برای این سرزمین باهمه ی زیبایی ها و زشتیهایش ،با همه ی ویرانی و آبادانیش ،برای همه ی یاران و دوستان باوفا و صمیمی اش چه در دنیای حقیقی و چه مجازی تنگ میشود . دعایم کن دوست عزیز به صبوری و شکیبایی ، و هر آنچه خود ،نیک می پسندی
۱۸ نظر:
محتاجیم
سفر بخیر و خدافظ
«سفرت بخیر اما تو و دوستی، خدارا!
چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی، به شکوفه ها به باران برسان سلام ما را»
امیدوارم "بامداد راستین" از آن سوی دریاها هم همچنان مانند "صبح صادق" هر از گاهی طلوع کند.
یک "تفأل" هم به حافظ:
«آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش»
«یا رب این قافله را لطف ازل بدرقه باد...»
»ن خنگ بازیم گل کرد
یعنی شما ساکن آلمانید الان یا رفتید سفر؟
به هر حال اگر ساکیند که خوشا به حالتان
gonna miss u
ایشالا هر جا هستی خوب و خوش باشی. خوشبختانه آلمان هم مثل ایران کشور پیشرفته ایه و اینترنت داره میتونی بازم وبت رو آپ کنی :D
سلام
از وبلاگ نويسي که نميخواهيد خدا حافظي کنيد؟
باز هم بنويسيد.
اميدوارم هر جا هستيد و هر جا که مي رويد خوش و خرم باشيد.
به اميد فردايي بهتر
سلام
دارید میرید؟؟؟؟ ای بابا! فکر کنم کم کم علی می مونه و حوضش و ما!!!!!!
هر جای که هستی ان شاا... دلی خوش و تنی سلامت داشته باشید!
عزیزم من 4 تا پست بعد اون پست گذاشتم! اگه نمی بینی اینو بزن:
http://baghche87.persianblog.ir/post/39/
سلام به دوستان عزیز:
فرصت نکردم پست را ادیت کنم، من به کانادا میروم نه آلمان
این روزها که دوستانمان یکی یکی میروند، جز آرزوی موفقیت چه میتوانیم بگوییم؟!
موج جدید رفتن و مهاجرت است. خیلیها میروند...
آرزو می کنم روزی برگردی که در وطنت شادی و کار و آینده خوب انتظارت را بکشند. تا آن زمان برو و خوش باش و خوشبخت!
---
آرزو می کنم که سودای وبلاگنویسی هم از سرت نرود!
سلام دوست جونم.کجا می خوای بری؟ هر جا رفتی ما رو فراموش نکنی ها...وبلاگتو بنویس...پیش ما هم بیا.موفق باشی. من اپم و منتظر.
ايشالا هر جايي هستي و توي هر شلوغي، شاد باشي هميشه...
هر آنچه خوب است برایت..
سلام عزیزم
امیدوارم هرجا هستی بهترین ها در انتظارت باشه گلم.
مراقب خودت باش خانومی
کاشکی به جای حرفهای زیبا می شد تو واقعیت هم این زیباییها رو دید. ادم هر جی می خواد خوشبین باشه متاسفانه اصلا جور نمی شه. نمی دونم شاید هم دید ادمهاست که همه چیز رو مطابق ذهنیات نشون میده. ولی ادم به این فکر می کنه مگه زندگی ادمی چنده ساله که چند دهه اولش بخواد واسه راحتی و اسایش بعدش با سختی بگذره.
سفر بخير
آرزو می کنم قطار زندگیت روی ریل حرکت کنه و سوت این قطار گوش همه را کر کنه واسه این که صداش به ما هم برسه.......;)
کجایی؟ رسیدی؟ خوبی؟ اونجا چه اتفاقایی داره میافته؟
---
راستکی نمی خوای دیگه بنویسی؟!
هر جا میری؛ امیدوارم دل خوش همیشه همسفرت باشه..
ارسال یک نظر